معرفی وبلاگ
سلام من مرصاد هستم با يه شخصيت عادي متمايل به شاد عاشق درس بودم ولي به دليل نامردي و وحشی گری بعضي از معلمين که فقط کتک زدن بلد بودن از درس زده شدم هدفم از ايجاد اين وبلاگ ايجاد دوستي هاي معقول و سالم در فضاي مجازي است امیدوارم بعداز دیدن این وبلاگ از مطالب درج شده راضی باشید به امید دیدار. (به نظر شما اگر مهدی فاطمه بین ما حاضر بود چند نفر از مسئولین کشور شیعه ایران را در پست خود ابقا می کرد؟!) ايميل من: mersadnemati@yahoo.com
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1009323
تعداد نوشته ها : 252
تعداد نظرات : 98

فریاد بی صدا

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

خدايا، مرا ببخش! به خاطر همه لحظه هايي كه به ياد تو نبوده ام!

به خاطر همه سجده هايي كه زود سر از مهر برداشتم .

به خاطر همه درهايي كه كوبيده ام و خانه تو نبوده اند .

 

به خاطر همه حاجاتي كه از غير تو خواسته ام .

به خاطر همه وعده هايي كه تو دادي و من باور نكردم .

به خاطر همه آنچه به خاطر سعادت من از من خواستي و من اعتماد نداشتم .

به خاطر همه آنچه خواستي به من بفهماني و من نفهميدم .

به خاطر همه نعمتهايت كه شكر نكرده ام .

به خاطر همه مهرباني هايت كه با گناه پاسخ داده ام .

به خاطر همه چشم پوشي هايت كه سوء استفاده كرده و گستاخ تر شده ام .

به خاطر همه آنچه در راه من خرج كرده اي و من هيچ در راه تو خرج نكرده ام .

به خاطر …

مرا ببخش! نه به خاطر آنكه من لياقت بخشيده شدن دارم;

به خاطر اينكه تو شايسته بخشيدني!

نه به خاطر آنكه گناهان من بخشودني هستند;

به خاطر «آن كه » گناهان من اول او را اذيت مي كند! به خاطر «آن كه » گناهان من، غربت و آوارگي و غيبت او را تمديد مي كند!

به خاطر اينكه تو اهل عفو و مغفرتي و گذشت كار توست

نه به خاطر اينكه من خوب شده ام;

به خاطر اينكه تو خوبي!

نه به خاطر آنكه مرا خوشحال كني

به خاطر اينكه پيامبرت و اولياء تو، خوشحال شوند!

مرا ببخش، نه به خاطر من!

به خاطر «آن كه » گناهان من اول او را اذيت مي كند!

به خاطر «آن كه » گناهان من، غربت و آوارگي و غيبت او را تمديد مي كند!

به خاطر «آن كه » هر هفته پرونده اعمال مرا به دست او مي دهند!

به خاطر «آن كه » اين بار نمي داند با چه رويي پيش تو شفاعت مرا كند!

به خاطر «آن كه » قرار است بر زمين آقايي و سروري كند و گناهان من مانع اين كار شده اند!

به خاطر «آن كه » دوستش داري و او تو را دوست دارد!

به خاطر «آن كه » ناراحتي او ناراحتي توست و خوشحالي او خوشحالي تو!...

 

دسته ها : دل نوشته
جمعه 28 7 1391 23:22
پيرمرد صندلي سياه رنگ اتاق را كنار پنچره گذاشته بود و از شيشه ي گرد و غبار گرفته ي آسايشگاه بيرون را تماشا ميكرد. روي صورتش لبخند يخ بسته اي نقش بسته بود و سرش را به گوشه ي ديوار تكيه داده بود.

روبه روي آسايشگاه پارك بزرگي بود. مردم عصرها زير سايه ي درختان يا روي نيمكت هاي آن مي نشستند.

نيم ساعت پيش هم كه از كنار در اتاق رد مي شدم پيرمرد را باز در همين حالت ديده بودم كه بيرون را نگاه ميكرد، تنها به يك نقطه! نگاهش به سمت دختر و پسري بود كه سر دختر روي شانه هاي پسر قرار داشت. لب هاي پسر باز و بسته مي شد و با حالتي مظلومانه سنگ فرش هاي پارك را مي نگاه مي كرد.

پارك شلوغ بود. جلوي در وردوي آن دو مرد باهم يقه به يقه شده بودند و مردم دور آنها حلقه زده بودند. چند نفر سعي داشتند آنها را از هم جدا كنند.

پيرمرد توجه ي به شلوغي پارك نداشت تنها همان نيمكت روبه روي پنچره را تماشا ميكرد و دختر و پسر نشسته روي آن را، بدونه آنكه يك پلك هم بزند آن دو نفر را مي پاييد. انگار مي ترسيد چيزي را از دست بدهد!

شنيده بودم تاجر موفقي بود و تنها يك دختر داشت كه سه سال پيش وقتي تصميم گرفت براي زندگي به آلمان برود پيرمرد را به آسايشگاه سپرد. از شش ماه پش كه سكته ي مغزي كرده بود سمت چپ بدنش نيمه فلج بود و به سختي توان راه رفتن داشت. هفته ي گذشته براي تولد نود سالگيش جشن مختصري در آسايشگاه گرفته بودند.

كنجكاو بودم بدانم در ذهن پيرمرد چه مي گذرد، وقتي با اين سماجت ادا و اصول پسر و دختر را دنبال مي كند!

در همين افكار بودم كه پرستاري وارد اتاق شد. وقت داروهاي پيرمرد بود. پرستار به سمت پيرمرد رفت و با او صحبت كرد، ولي جوابي نشنيد!! وقتي دستان پيرمرد را در دست گرفت متوجه شد...

فرداي آن روز پزشكي قانوني زمان ايست قلبي را ساعت هفت و نيم گزارش كرد.
دسته ها : داستانك
چهارشنبه 26 7 1391 23:20

مهم‌ترين موضوعي كه مي‌تواند به صادرات، بالندگي و نشاط دهد اين است كه ما به دنبال ايفاي نقش در اقتصاد جهاني باشيم و اهداف خود را بلند و بزرگ ترسيم كنيم. در مقابل هم طبيعي است اگر محدوديت‌هايي را ايجاد كنيم كه در عرصه اقتصاد جهاني نتوانيم حضور داشته باشيم صادرات ما نيز نمي‌تواند حضور داشته باشد و بالطبع صادرات با مشكلات جدي مواجه خواهد شد. مشكلاتي كه در كشور وجود دارد، ناشي از آن است كه ارزش پول ملي هر روز كاهش پيدا مي‌كند.

 بارها گفتيم و باز هم مي‌گوييم تا زماني كه دولت در جهت تقويت و احياي پول ملي تلاش نكند هر كاري كند آب در هاون كوبيدن است. نوسانات ارزي بازار را دچار تشتت مي‌كند. يعني صادر‌كننده ممكن است روي يك پيش‌بيني حركت كند ولي دچار ضرر شود. هيچ‌وقت نمي‌خواهيم حتي پيش‌بيني‌ها به‌گونه‌اي باشد كه بخشي از جامعه به صورت آني بهره‌اي ببرند زيرا فاصله ايجاد مي‌كند، بلكه بايد آن‌قدر ريسك مناسب باشد كه هم توليد‌كننده، هم مصرف‌كننده و هم صادركننده و وارد‌كننده افق روشني را جلوي پاي خود ببينند.

 صادر‌كنندگان به جهت اين‌كه در وارد كردن ارز و سرمايه در كشور نقش دارند و از جهت ديگر در توليد هم نقش دارند بايد به صورت جدي مورد توجه قرار گيرند. يك بخش مربوط به مجلس است كه بايد با وضع قوانين روان و شفاف مسئله صادرات را موردتوجه قرار دهد. دولت نيز بايد بخشنامه‌ها و ضوابطي كه مي‌گذارد در راستاي همين ضرورت به آن توجه كند

 بخشي از مسائل دست‌وپاگير مربوط به صادرات، بحث موضوعات گمركي و قوانين مربوط به ورود و صدور كالا است. در اين بخش نيز دولت بايد توجه جدي معطوف كند. بخش ديگر حمايت‌هاي مالي در بخش بانكي است كه براي صاد‌ركنندگان امر مهمي است. همچنين حمايت‌هاي ديپلماتيك در بيرون از كشور براي صادر‌كنندگان به منظور دفاع از محصولات ايران مي‌تواند بسيار مهم باشد.

 اگر به دنبال پاسخ به اين سوال باشيم كه كدام حوزه‌هاي توليدي بيش‌ترين پتانسيل صادراتي را دارند، بايد بگوييم كه ‌بخش كشاورزي، صنعت و فولاد اين ظرفيت را مي‌توانند ايجاد كنند. به‌شخصه معتقدم خودرو نيز مي‌تواند اين ظرفيت را در سال توليد ملي داشته باشد. در پايان نيز لازم به تاكيد مي‌بينم كه عنوان شود مجلس بايد با سازمان حمايت از مصرف‌كنندگان و توليد‌كنندگان تعاملي باشد كه اين تعامل موجب مي‌شود مشكلات دروني اين بخش شفاف شود.

ملت ما

دوشنبه 24 7 1391 22:48

سلام دوستان.

ايشاالله تا 8 ساعت ديگه عازم عتبات عاليات هستم و اين مدتي كه فعاليتم كم شده بود به خاطر آماده سازي مقدمات سفر بود؛و البته براي مدتي هم حضور ندارم.

حلالم كنيد.

دسته ها : حرف من
پنج شنبه 6 7 1391 1:21
X