در ذهن زنانه اون...مرد يعني ،شانه هايي پهن،يعني تكيه گاهي امن...
يعني بوسه اي از روي دوست داشتن،بدون اندكي شرم...!
در ذهن زنانه اون...مرد يعني،كوه بودن،پر از سخاوت،پر از حياي مردانه در كنار اين ابهت،لوس شدن هاي كودكانه...!
در ذهن زنانه خوشبين اون...مرد يعني...اي كه دوست ميدارمت...!
تو هر لحظه با مني!تو مردي،اي لاينفك زندگي زنانه ام!
من بي تو با تمام آفرينش بيگانه ام...!
18رجب:وفات ابراهيم فرزند رسول اكرم در يك سال و ده ماهگي 10 قمري
دوشنبه 20 رجب:زنداني شدن حضرت موسي بن جعفر 179قمري
پنجشنبه 23 رجب:مجروح شدن امام حسن مجتبي/مسموم شدن امام موسي كاظم و طي الارض ايشان از بغدادبه مدينه 183قمري
جمعه 24رجب:فتح خيبر به دست حضرت علي 8قمري و مرگ مرحب با معجزه آن حضرت
آن حضرت هم از نوادگان امام موسي كاظم است.بناي بقعه ايشان برجي است كه نماي آن دايره اي و نماي داخلي آن هشت ضلعي است.همه نماي بيروني بناي اصلي با ملات سيمان سفيد و نماي داخلي آنها با گچ ساخته شده است.
سقف بنا از بيرون به صورت مخروطي ديده مي شود و قدمت آن احتمالا به قرن ششم يا هفتم هجري بر مي گردد.فضاي اطراف اين بقعه مناظر طبيعي بسيار زيبا دارد.
مكان:استان تهران،دماوند،يك كيلومتري مسجد دماوند،محله روح افزا
دو دوست قديمي در حال عبور از بيابان بودند.در حين سفر اين دو سر موضوع كوچكي بحث مي كنند و كار به جايي مي رسد كه يكي كنترل خشم خود را از دست مي دهد و سيلي محكمي به ديگري مي زند.
دوست دوم كه از شدت سيلي شوكه شده بود بدون آنكه حرفي بزند روي شن هاي بيابان نوشت:امروز بهترين دوست زندگيم سيلي محكمي به صورتم زد.
آنها به راه خود ادامه دادند تا اينكه به درياچه اي رسيدند.تصميم گرفتند در آب شنا كنند تا از شدت گرما كاسته شود.
مشغول شنا بودند كه ناگهان همان دوستي كه سيلي خورده بود حس كرد در گرفتار باتلاق شده و به زير كشيده مي شود.
شروع به داد و فرياد كرد و خلاصه دوستش با هزار زحمت او را آن مخمصه نجات داد.
مرد كه خود را از مرگ رها شده ديد فورا مشغول شد و روي سنگ كنار آب به سختي حك كرد:امروز بهترين دوست زندگيم مرا از مرگ نجات داد.
دوستي كه او را نجات داده بود وقتي حرارت و شوق او را در حك اين مطلب ديد با شگفتي پرسيد: وقتي به تو سيلي زدم روي شن نوشتي و حالا كه نجاتت دادم روي سنگ حك ميكني؟!
دوستش پاسخ داد:وقتي دوستي تو را آزار ميدهد آن را روي شن بنويس تا با وزش نسيم بخشش آهسته از قلبت خارج شود؛ولي وقتي كسي به تو خوبي كرد بايد آنرا در سنگ حك كني تا از يادت نرود
چند تا قورباغه از داخل جنگلي مي گذشتند كه ناگهان دو تا از آنها به داخل گودالي عميق افتادند.
بقيه قورباغه ها در كنار گودال جمع شدند و وقتي ديدند كه گودال چقدر عميق است به دو قورباغه ديگر گفتند:ديگر چاره اي نيست ،شما بزودي خواهيد مرد.
دو قورباغه اين حرفها را نشنيده گرفتند و تمام تلاششان را مي كردند تا از گودال بيرون بيايند.اما قورباغه هاي ديگر مدام آنها را از تلاش پشيمان مي كردند و مي گفتند كه بزودي خواهند مرد.
بالاخره يكي از دو قورباغه تسليم حرفهاي آنها شد و دست از تلاش برداشت و به داخل گودال پرت شد و مرد.
اما قورباغه ديگر همه تلاشش را مي كرد تا از گودال خارج شود؛هر چه بقيه قورباغه ها فرياد مي زدند كه تلاش بيهوده نكند او مصمم تر مي شد براي خروج از گودال.
تا اينكه بالاخره از گودال خارج شد.وقتي بيرون آمد،بقيه قورباغه ها از او پرسيدند؛مگر تو حرفهاي ما را نمي شنيدي؟
معلوم شد كه قورباغه ناشنواست.در واقع او در تمام مدت تصور مي كرد كه ديگران او را تشويق مي كنند.
اين بانو كه به ايشان بي بي حليمه درشا هم مي گويند،از نوادگان امام موسي كاظم است.
اين امامزاده با برجي مربع شكل در ميان تنگه قرار دارد.در كوچك و كم ارتفاع اين امامزاده در سمت جنوب يعني خلاف جهت روستا به سمت كوه تعبيه و در هر ضلع بنا و داخل آن طاقچه اي احداث شده است كه در محل اتصال سقف به گوشه هاي بنا گوشواره هايي به وجود آورده اند.
در شمال اين امامزاده منبع آب روستا و دور و برش قبرستان قديمي آبادي واقع شده كه قدمت فراوان دارد.
مكان:استان تهران،35 كيلومتري فيروزكوه،ضلع شرقي روستاي شادمهن
زنه دير وقت به خونه رسيد آهسته كليد رو انداخت و در رو باز كرد و يكسر به اتاق خواب سر زد؛ناگهان به جاي يك جفت پا ،دو جفت پا در رختخواب ديد.
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش را برداشت و تا جايي ميخوردند آن دو را با چوب زد و خونين و مالين كرد.
بعد با حرص به طرف آشپزخانه رفت تا آبي بخورد؛با كمال تعجب شوهرش را ديد كه در آشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت:سلام عزيزم!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون اومدند چون خسته بودند،بهشون اجازه دادم تا در رختخواب ما بخوابند.
راستي بهشون سلام كردي؟
شنبه 4 رجب:مسموم شدن حضرت موسي كاظم به دست هارون الرشيد ملعون
يكشنبه 5 رجب:وفات عمر بن عبدالعزيز كه از دشنام دادن به حضرت علي جلوگيري كرد و فدك را به فرزندان حضرت بازگرداند.285ق
سه شنبه 30جمادي الثاني:آغاز حكومت صفويه 907ق
چهارشنبه 1 رجب:ولادت امام باقر 57ق/سوار شدن حضرت نوح بر كشتي
پنجشنبه 2 رجب:ولادت امام نقي 212ق به روايت ابن عياش/شب ليلة الرغائب(پنجشنبه اول ماه رجب)
جمعه 3 رجب:شهادت امام نقي 254ق (بنابر قول ضعيفتر)