ديگر بس است،
مي دانم براي بودن محتاج تو هستم.
آفتابگردان بي خورشيد مي ميرد _
وقتي تمام زندگي اش را مديون آفتاب است.
دلم تاب اين هواي ابري را ندارد،
در انتظار آفتاب نگاهت نشسته،
بر من بتاب!
شايد دل ناصبورم
دل ناسپاسم
با تابش تو آرام گيرد.
مي دانم اگر صبوري به دلم هديه كني
انتظار شبانه ي دلم
سحرگاه ثمري خواهد داد.
روزي مردي خواب عجيبي ديد.
ديد كه پيش فرشته هاست و به كارهاي آنها نگاه مي كند.
هنگام ورود، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد كه سخت مشغول كارند
و تند تند نامه هايي را كه توسط ...
پيامبر اكرم (ص)مي فرمايند:
صِلَةُ الرَّحِمِ تَعمُرُ الدِّيارَ وَ تَزيدُ فى الأعمارِ وَ اِن كانَ اَهلُها غَيرَ اَخيارٍ.
صله رحم، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى ميكند، هر چند صله رحم كنندگان مردمان خوبى نباشند.
لعنت به عدو كه روح تقوا را كشت
ايمان و كمال و عشق و معنا را كشت
باز آ و بگير انتقامي سنگين
از آنكه ز راه ظلم زهرا را كشت.
غرقاب غمم دگر مرا ساحل نيست
جز اشك فراق ديگرم حاصل نيست
اي مرگ بيا! كه زندگي كردن من
بي فاطمه جز خوردن خون دل نيست
چو مي اُفتد به چشمم گاهواره
نفس مي گردد از غم پُر شماره
الهي كاش محسن در برم بود
نمي شد قلبم از كين پاره پاره
عشق گاهي،طعم ِ دوري ميدهد
فاصـله ، درس ِ صــــبوري ميدهد
دوري ات ، يكـــباره پيـــــرم ميكند
دردِ هجران ، بي شكيبم مي كند
بـودنت معنـاي نابِ عاشقي ست
بي حضورت زندگي ، بيهودگيست
عاشقي ، حُسن ِكمالِ زندگيست
عاشقي، برعاشقان زيبندگي ست
تو درختِ استــوار و مــن چـــو برگ
بي حضورت ميشوم راضي به مرگ
تــركِ تو ، يعني قبــول ِمــرگِ من
انتــــهاي قصّـــه ي صــدبرگِ من
گرنيــائي ، محــــرم اســــرار من
بي مخــاطب مي شود اشعار ِمن
الإمامُ زينُ العابدينَ عليهالسلام :
ما مِن قَطرةٍ أحَبَّ إلى اللّه عز و جل مِن قَطْرَتَينِ : قَطرةُ دَمٍ في سبيلِ اللّه ، وقَطرةُ دَمعَةٍ في سَوادِ اللّيلِ ، لا يُريدُ بها عبدٌ إلاّ اللّهَ عز و جل .
امام سجّاد عليهالسلام :
هيچ قطرهاى نزد خدا محبوبتر از اين دو قطره نيست : قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود و قطره اشكى كه براى خدا در دل شب فرو افتد .
بحار الأنوار : 69 / 378 / 31 منتخب ميزان الحكمة : 78
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودهاند:
«حُبّي و حبُّ اهلِ بيتي نافعٌ في سَبْعَهِ مَواطِن أَهوالُهُنَّ عظيمهٌ»؛ محبت من و خاندانم در هفت جا، كه هول و هراس آنها عظيم است سود ميبخشد. «عِند الوفاه و في القبرِ و عندَ النُشورِ و عند الكتابِ و عند الحسابِ و عند الميزانِ و عند الصِّراطِ» هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخيز، هنگام گرفتن نامه اعمال، وقت حساب، كنار ميزان و سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط.
در روزگار قديم تاجر ثروتمندي بود كه چهار همسر داشت. همسر چهارم را بيشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گرانقيمت پذيرايي ميكرد، بسيار مراقبش بود و بهترين چيزها را به او ميداد. همسر سومش را هم خيلي دوست داشت و به او افتخار ميكرد، نزد دوستانش او را براي جلوهگري ميبرد گرچه واهمه شديدي داشت كه روزي او با مرد ديگري برود و تنهايش بگذارد.
واقعيت اين بود كه او همسر دومش را هم بسيار...
پيامبر (ص) :
در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد
ديگر اعضاى بدنش هم با آن سالم مي شوند و هرگاه آن بيمار شود
ديگر اعضاى بدنش بيمار و فاسد ميگردند.
آن پاره گوشت، قلب است.