اي شب از روياي تو رنگين شده
سينه از عطر توام سنگين شده
اي به روي چشم من گسترده خويش
شاديم بخشيده از انده خويش
همچو باراني كه شويد جسم خاك
هستيم ز آلودگي ها كرده پاك
اي مرا با شور شعر آميختي
اين همه آتش به شعرم ريختي
چون تب عشقم چنين افروختي
لاجرم،شعرم به آتش سوختي...