معرفی وبلاگ
سلام من مرصاد هستم با يه شخصيت عادي متمايل به شاد عاشق درس بودم ولي به دليل نامردي و وحشی گری بعضي از معلمين که فقط کتک زدن بلد بودن از درس زده شدم هدفم از ايجاد اين وبلاگ ايجاد دوستي هاي معقول و سالم در فضاي مجازي است امیدوارم بعداز دیدن این وبلاگ از مطالب درج شده راضی باشید به امید دیدار. (به نظر شما اگر مهدی فاطمه بین ما حاضر بود چند نفر از مسئولین کشور شیعه ایران را در پست خود ابقا می کرد؟!) ايميل من: mersadnemati@yahoo.com
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1008018
تعداد نوشته ها : 252
تعداد نظرات : 98

فریاد بی صدا

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

روزي مردي مي گذشت از در ويرانه اي

ناگهان آمد به گوشش صداي جانانه اي

نرم نرمك پيش رفت سوي صدا

تا كه آمد به چشمش صحنه اي جانانه اي

پدري كور و فلج افتاده اندر خانه اي

مادر مات و پريشان گنج خانه اي

پسري از سوز سرما مي زند دندان به لب

دختري مشغول عيش و نوش با بيگانه اي

پس از آن دست در جيب كرد آن مرد بلند

وز آن همه پول درشت خرده اي داد دست دختري

پس از آن لعنت فرستاد دم به خود

كه مرد نرود سوي هر ويرانه اي

تا كه بيند مي فروشد دختري

عصمتش را بحر نان خانه اي


دسته ها : داستانك
سه شنبه 8 9 1390 22:27
X