معرفی وبلاگ
سلام من مرصاد هستم با يه شخصيت عادي متمايل به شاد عاشق درس بودم ولي به دليل نامردي و وحشی گری بعضي از معلمين که فقط کتک زدن بلد بودن از درس زده شدم هدفم از ايجاد اين وبلاگ ايجاد دوستي هاي معقول و سالم در فضاي مجازي است امیدوارم بعداز دیدن این وبلاگ از مطالب درج شده راضی باشید به امید دیدار. (به نظر شما اگر مهدی فاطمه بین ما حاضر بود چند نفر از مسئولین کشور شیعه ایران را در پست خود ابقا می کرد؟!) ايميل من: mersadnemati@yahoo.com
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1034045
تعداد نوشته ها : 252
تعداد نظرات : 98

فریاد بی صدا

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
روزگاري دراز بود كه قوم نوح بت پرستي ميكردند.بتها را خدايان خويش قرار داده بودندو از آنها اميد خير داشتند.

اين بتها نام هاي مختلفي داشتند:ود,سواع,يعوق و نسر.اين بتها را طبق دستور ناداني خويش و جلوه دادن هوا و هوس براي اجتماع خود در نظر گ فته بودند تا آنها را پرستش كنند.خدا نوح را كه مردي خوش بيان و شيرين زبان بود و عقلي شايسته و حلمي فراوان داشت براي ارشاد آنان فرستاد....

نوح از نعمت صبر در مقابل لجاجتها و قدرت پاسخ دادن به استدلالها بهرمند و از روشهاي اقناعي آگاه بود.

نوح اين ملت را بسوي خدا دعوت كرد ولي اعتنايي نكردند.به آنان اعلام خطركرد,خود را به كوري و كري زدند.ثواب خدا را براي آنان تشريح كردتا ميل به كارهاي خوب پيدا كنند ولي انگشتان خود را در گوشهاي خويش گذاشتند وكوچكترين توجهي به نوح نكردند.اما نوح به مباحثه ومجادله با آنها پرداخت با آنان از راه صبر و خوشرفتاري و حلم وارد شد.كلمات شيرين خود را برايشان بيان كرز اما ضعف ايمان آنان اميد نوح را ضعيف نساخت و نگذاشت نااميدي به قلبش راه يابد بلكه كوششش در ابلاغ رسالت خويش افزايش يافت.

نوح روز و شب ,مخفي و آشكار ,آنان را بسوي خدا دعوت كرد فكر آنان را به رمز وجود و ايجاد كاءنات :شب تاريك,آسمانستاره دار ,ماه شناور و خورشيد درخشان متوجه ساخت.

نوح فكر آنان را به زميني كه از ميان آننهرها جاريست و در ميان آن كشاورزي و محصول زمين رشد پيدا ميكند,با بياني فصيح و برهاني صحيح سوق داد.درباره خداي يكتا و قدرت پراكنده عجيب او برايشان سخن گفت.

...


دسته ها : داستانك
دوشنبه 2 4 1393 22:29
X