اگر چه مثل محّرم نمي شوم هرگز
جدا ز روضه و ماتم نمي شوم هرگز
مرا ببخش مرا چون كه خوب مي دانم
كه توبه كردم و آدم نمي شوم هرگز
اسير جاذبۀ حُسن يوسف ياسم
كه محو در گل مريم نمي شوم هرگز
گناه كارم و حتي بدون اذن شما
بدان نصيب جهنم نمي شوم هرگز
به جان عشق قسم غير چهارده معصوم
به پاي هيچ كسي خم نمي شوم هرگز
قسم به قلب سپيدت سياهپوش كسي
بجز شهيد محّرم نمي شوم هرگز
نَمي فُرات بياور چرا كه من قانع
به سلسبيل و به زمزم نمي شوم هرگز
در انتهاي غزل من دوباره مي خواهم
فقط براي تو باشم نمي شوم هرگز