باز باران با ترانه - از تومی گیرد نشانه
همچو باران با صفایی -خوبی و بی انتهایی
یادم آرد روز دیرین- لحظه های خوب وشیرین
دوستی های قدیمی - سادگی اما صمیمی
ابرهای مهربانی -عشق های آسمانی
روزگاری خوب و خرم - دوستان بودند ومن هم
زیر باران پای آتش - دوستانی بی غل وغش
غرش ابر بهاری - عاشقی وبی قراری
حیف از آن روز طلایی- مرگ بادا برجدایی
لحظه هایم پر زغم شد-دوستان از دیده کم شد
کاش می شد از دوباره-دردهارا کرد چاره
گفت مشکل ماه وسال است -گفتمش این هم محال است
بشنو از من کودک من-در وجود کوچک من
زندگی خونکاره دارد-لشکری خونخواره دارد....