آقا ؛ " تقصیر " شما نیست
که " تصویر" شما نیست؛
من آیینه ای پر شده از،
گرد و غبارم ..!
مرا تنها مگذار...
که مبادا نگاهم
به نگاه بنده ای از "جنس خاک"
محتاج شود...
بخند هرچند غمگینی،
ببخش هرچند مسکینی،
فراموش کن هرچند دلگیری...
اینگونه بودن زیباست هرچند آسان نیست!
بانــــــوی نور! مادر آیینههـــــا ، سلام
روشنترین تبسم نـــــــــور خدا ، سلام
ای کوثــــــــر کبود خدا، با سه آیه آه !
از مــــــا به زخمهای کبود شما ، سلام
حُزن غریب پنجرههــــا در غروب نور
ای خواهش همیشه ی آیینههــــا ، سلام
ای مــــاه سرخ گمشده در ناکجای خاک
بـــــــر رَدّپای نور تو در ناکجا ، سلام
غمگینترین پـــــرنده ی سیّاره ی بقیع !
بال و پر شکسته ی روح تـو را ، سلام
ای باغبان دلشده ی لالــــــههای سرخ !
ای وارث حماسه ی کرب و بلا ، سلام
ای برتر از فرشته ، شبیه خــــــود خدا
از ما به روح سبز شما ، تــا خدا سلام
ﺣﺎﻻ ﺗﻮ هی نیا ، حالا تو هی ﻧﺒﺎﺵ ..
بالاخره ﺁﻭﺍﺯﻩ ى ﻣﻦ ﺑﻪگوش ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭسید ..
ﺷﺎیﺪ خیلیﺳﺎﻝ بعد ، فرزندت کﻪ عاشق شد ..
ﻭﻗﺘی ﺩیﺪی ﺩیﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ ﻋﺸﻖ می وﺭﺯﺩ ﺑﻪ شخصی کﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ نمی خواهد
ﺑﯽ ﺍختیار مرﺍ یاد کنی ..!!
می بینی ؟؟ حتی خیلی ﺳﺎﻝِ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ،
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﻟﺮﺯﻩ ﻫﺎیی کﻪ تو ﺭﺍ به ﻫﻢ ﺑﺮیزﻧﺪ ..
ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﺕ می رﺳﺎﻧﻢ ..
یک روﺯفرزندت ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁغوﺵ می گیری ، ﺯیﺮِ ﻟﺐ می گویی :
" ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺒیﻪ به یک ﻧﻔﺮ هستی "
ﺁﻥ یک ﻧﻔﺮ ، ﻗﻄﻌﺎ ﻣﻦ ﺑﺎیﺪ ﺑﺎﺷﻢ ..
از خدا پرسیدم:
خدایا! چه چیزی تو را ناراحت میکند؟
فرمود:
هروقت بنده ای با من سخن میگوید،چنان به حرف های او گوش میدهم
که گویی به جز او بنده ی دیگری ندارم
ولی او چنان سخن می گوید که انگار من خدای همه هستم،الا او
جوانه می زنی و
شکوفه می دهی و
گرم می شوی و
گرم می کنی و
رنگ و بوی عشق می گیری و
کم کم،
هوا سرد می شود!
خدایاااااااااااااااااا :
به تو میسپارمش
هم خودش را
هم یک یک آرزوهایش را
خودت هوایش را داشته باش ....